جنگ و قدرت
اجتماعي
جنگ و قدرت
یک شنبه 1 اسفند 1389 ساعت 11:31 | بازدید : 1432 | نویسنده : داريوش | ( نظرات )

چند وقت پيش سياه شده دفتري را از تاريخ در معرض قضاوت گذاشتيم ، در آن نوشته اين سئوال را مطرح كرديم كه اگر جنگ را از صفحات تاريخ حذف كنيم چه مقدار از آن باقي ميماند .در پايان به اين نتيجه رسيديم كه جنگ با تاريخ عجين شده است و بيشترين حجم صفحات تاريخ را به خود اختصاص داده است .

اينكه اين پرسش را مطرح ميكنيم كه جذابيت جنگ و خونريزي براي جنگ افروزان در چيست ؟

كوتاترين پاسخي كه مي توان به اين سئوال داد اين است كه به دست آوردن قدرت براي مهاجمان و حفظ قدرت براي مدافعان.

حال قدرت چيست و كیفيت آن چگونه است كه در طول تاريخ خون ريزيهاي فراواني براي بدست آوردن و حفظ آن شده است . حكايتي است كه جهت پرداختن به آن  بايد ساعتها بلكه ماهها نشست و صفحات سفيد را سياه كرد. و به دنبال يافتن پاسخهاي مناسبي به پرسش هایي از اين قبيل بود كه . آيا قدرت يك آفت است ؟ فرصت است ؟ بايد باشد؟ نبايد باشد ؟بد است ؟ خوب است ؟ متمركز باشد ؟ محدود باشد؟گروهي باشد ؟ فردي باشد ؟ پارلماني باشد؟براستي چگونه بايد باشد؟

همه كسانيكه به نحوي با مقولات تاريخي آشنایی دارند چه استاتيد تاريخ و آنهايي كه عميق تر تاريخ را مطالعه كرده اند . و چه آنهايي كه تاريخ را در حد كتابهاي مدرسه بيشتر نخوانده اند و چه ديگراني كه شب هاي سرد زمستان ، در محافل شب نشيني گوشه روستايي پاي صبحتهاي گرم نقال تاريخ می نشينند ، همه بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه مقدس ترين و شايسته ترين پادشاه ايران و حتي جهان كوروش بوده است . در باره تقدس اين مرد بزرگ داستانها شنيده ايم . اين تقدس تا بدآنجا پيش رفته كه بعضي از مفسرين او را ذوالقرنين ذكر شده در سوره كهف ميدانند .و جايگاه ايشان را در حد پيامبران ارتقاء داده اند . جناب آقاي ابوالكلام آزاد در انتهاي كتاب ذوالقرنين خود آرزو ميكند كه بشريت به زيارت آرمگاه  كوروش بيايند . و روشنفكران غربي نيز به واسطه لوح استوانه اي كه بعد از فتح بابل حك شد كوروش را اولين تدوين كننده منشور حقوق بشر در دنيا مي دانند . پيروان اكثر مكاتب عرفاني او را روحي متعالي در عالم ملكوت ميدانند . زمامداران گذشته كه خود را وارث تاج وتخت كوروش معرفي ميكردنند . خطاب به او گفتند بخواب كه مابيداريم . و دولتمردان اين عصر به او عنوان شاه جهان ميدهند . همه اينها و خيلي هاي ديگر اين موضوع را به اثبات ميرساند كه حضرت ايشان انساني بزرگ و تاثير گذار در تاريخ بشريت بوده است .

 سئوالي كه در دهه چهارم زندگي با آن مواجه هستيم و حتم دارم با كمي نكته سنجي براي خيلي هاي ديگر جاي سئوال باشد اين است . چرا كوروش با تمام آن محاسناتي كه همه خردمندان دنيا برآن تاكيد دارند براي گسترش و تحكيم قدرت خود لشگركشيهاي فراواني به نقاط مختلف دنياي آن زمان داشته وسرزمينهاي مصر و بابل و ...... را تحت امر خود درآورده است .

تنها جوابي كه به نظر مي رسد و مي تواند رابطه اي منطقي بين تمام آن افتخارات و  هجوم هاي ، قدرت طلبانه را بيان كند اين است كه . قدرت به خودي خود براي ايشان هدف نبوده و تنها وسيله اي جهت پيشبرد اهداف متعالي آن رادمرد تاريخ بوده است .اين تنها پاسخ راضی كننده ای است برای ما به عنوان يك ايراني كه افتخار داشتن شاهنشاهي نام آور را دارد كه بعد از گذشت 25 قرن باز هم نامش و كردارش  ورد زبان جهانيان است . و به عنوان يك انسان به داشتن و زيستن يك موجود ملكوتي در كره خاكي كه هم اكنون ما در آن زيست ميكنيم افتخار كند.

اگر گشت وگذاري در لابه لاي صفحات تاريخ داشته باشيم اين سئوال بي پاسخ در مورد شماري ديگراز  مردان نيكونامي كه صفات بارز انساني ، دينداري ، وطن دوستي آنها زبانزده است صدق ميكند.

هيچ كس درايت شاه عباس كبير در اداره ملك و مملكت را انكارنميكند . آیند و روند دانشمندان و فیلسوفان بزرگی مانند شیخ بهایی ُ میردامادُ ملاصدرا و..... به دربار شاه صفوی حکایت علاقه ایشان به علم ودانش و استفاده از دانش حضرات برای رشد و تعالی جامعه ایران بوده است . ولی این واقعیت را نمی توان انکار کرد که  امپراتور صفوی براي حفظ و گسترش قدرت خود در طول حيات زمام داريش زد وخوردهاي فراواني با دولت عثماني داشته است . و اينكه بعد از گذشت سالها مورخين انتقادي كه بر شاه ايران و امپراتوري عثماني وارد ميكنند اين است كه اگر اين دو دولت مقتدر وقت با هم بر سر سازش بودنند و اتحادي ناگسستني داشتند شايد جريان قدرت در جهان كنوني سمت سويي ديگر داشت . وديگر احتياجي به مطرح كردن نظم نوين جهاني نبود. حال قضاوت کشتن  فرزند و گذاشتن سر آن در طشت طلا ، به دليل چشم دوختن به تاج تاخت با شماها.

در ميان پادشاهان ايران نادر شاه افشار تنها شاهي است كه فقط و فقط  يك همسر اختيار كرده . هيچگاه فرصت استقرار كامل را نداشته. گر چه چند صباحي مشهد مقرر حكومت ايشان مي شود، ولي اگر وجب به وجب خاك ايران را بگردي عمارتي  به نام كاخ شاه افشار نخواهي يافت . تاجگذاري ايشان به عنوان شاهنشاه ايران در زير چادري در دشت مغان  به دور از هرگونه تشريفات شاهانه انجام شد. داستانها نقل شده از رشادتها جان فشاني ها و تلاش بي وقفه جهت بيرون راندن افغانها ، روسها، عثمانيها و سامان بخشيدن به اوضاع نابسامان داخلي بر هيچ كس پوشيده نيست . ولي همين شاهنشاه خوشنام جهت حفظ قدرت پسر رعناي و زيباي خود را نابينا ميكند و لكه تاريكي بر آن همه سپيدي دوران حكمراني خود حك ميكند.

كريم خان زند بعد از به قدرت رسيدن لقب وكيل الرعايا بر خود نهاد ، بر اين موضوع اصرار داشت كه من را شاه خطاب نكنيد من فقط خادم رعيت هستم اين ادعاي كريم خان به شهادت تاريخ درست و لقب وكيل الرعايا به واسطه خدمات ارزنده اش به رعيت برازنده بود .همه ما داستان آن شخص را كه تمام اموالش توسط سارقين به سرقت رفته بود و جهت تظلم خواهي نزد ايشان آمده بود شنيده ايم كه در پاسخ پرسش شاه مبني بر اينكه چرا خوابيده بودي كه کالاهای  با ارزشت را دزد برد ؟ پاسخي ميدهد كه فقط مردي آزاده ، دمكرات ، و عادل چون كريم خان زند تحمل و توان شنيدن آن را دارد . او در جواب خان زند ميگويد ما خوابيده بوديم چون گمان ميكرديم شما بيدار هستيد .  يكي از تصميمات ارزنده كريم خان  كه از انساني توسعه يافته فرهنگي بر مي آيد اين بود كه دلاورترين و متهورترين سربازان قشون خود را كه از طايفه اي خاص بودنند به دليل يك عادت زشت فرهنگي كه بعد از فتوحات اموال مردم را به غارت ميبردنند از قشون اخراج كرد و همين حركت جوانمردانه وي سبب شد توان نظامي  قشونش تحليل رفته و قدرت مانورجنگي از او سلب شود. ولي همين وكيل رعيت بعد از شكست محمد حسن خان قاجار ، به دليل بقاي قدرت زنديه فرزند ارشد او آغا محمد خان قاجار را تا پايان عمر از لذت داشتن فرزند محروم ميكند زيرا تا آن زمان مرسوم نبوده كه خواجه اي  پادشاه ايران شود . همين عقده حقارت آغا محمد خان بود كه بعد از رسيدن به قدرت زمينه هاي ويراني و از دست دادن بسياري از سرزمينهاي ايران را فراهم كرد.و نسل امروزي اين مرزو بوم  هنوز كه هنوز است تاوان آن را پرداخت ميكند .

به راستي قدرت چيست ؟

جذابيتهاي آن چگونه است كه حتي آناني كه در اوج قدرت استفاده شخصي از آن را براي خود روا نداشته اند  اينچنين جهت حفظ آن دست به رفتارهاي ميزنند كه ما را با سئوالهاي بي پاسخ بسياري به حال خود وا ميگذارند.

داريوش 

 

 


موضوعات مرتبط: تاریخ , ,

|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13


مطالب مرتبط با این پست










می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آسمان آگاهي و آدرس aflak.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 233
:: کل نظرات : 97

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 35
:: باردید دیروز : 5
:: بازدید هفته : 60
:: بازدید ماه : 571
:: بازدید سال : 16141
:: بازدید کلی : 70665